انتصابات جدید رهبر طالبان در ساختار حکومت سرپرست افغانستان برنامه بازی‌های تیم ملی فوتسال افغانستان در جام جهانی ازبکستان طرح پوشش بیمه‌ای اتباع و مهاجرین خارجی مجاز ساکن ایران آغاز شد سرمربی تیم ملی فوتسال افغانستان: در جام جهانی همه راه‌ها به تیم‌های بزرگ ختم می‌شود سرمربی تیم ملی فوتسال افغانستان: برای شگفتی سازی به جام جهانی می‌رویم کاظمی‌قمی در مشهد: از هر ابتکار و پیشنهادی در راستای رشد افغانستان حمایت می‌کنیم + فیلم حسین شمس: به تیم ملی فوتسال افغانستان خوش‌بینم، آنها سرنترسی دارند تیم ملی افغانستان در جام جهانی فوتسال با آرژانتین، آنگولا و اوکراین هم‌گروه شد برنامه جهانی غذا: سیل در افغانستان به ۸۰ هزار نفر آسیب رسانده است گلر تیم ملی فوتسال افغانستان: آرزو دارم نماینده خوبی برای کشورم در جهان باشم فیلم | دومین محموله کمک‌های بشردوستانه ایران به مزارشریف رسید سازمان ملل وضعیت مناطق سیل زده افغانستان را بحرانی عنوان کرد دومین هواپیمای کمک‌های بشردوستانه ایران به افغانستان اعزام شد شعری از سیدحکیم بینش، شاعر افغانستانی برای رئیس‌جمهور فقید ایران + فیلم یادبود مهاجرین افغانستانی در قم برای شهدای خدمت | کاظمی قمی: رئیسی برای حمایت از مردم افغانستان راه تعامل را برگزید محمدجواد صفری دروازه‌بان تیم ملی فوتسال افغانستان به گیتی‌پسند اصفهان پیوست کاظمی قمی: ایران ۳۰۰ میلیون متر مکعب حقابه از افغانستان دریافت کرده است ۱۰۰هزار مهاجر افغانستانی در مراسم وداع با رئیس جمهور در مشهد شرکت کردند معاون نخست‌وزیر طالبان با اسماعیل هنیه و امیر قطر در تهران دیدار کرد + عکس عکس‌هایی از مراسم استقبال از پیکر مطهر رئیس‌جمهور شهید در فرودگاه مشهد
سرخط خبرها

شعری از محمدکاظم کاظمی برای کارگران افغانستان + ویدئو

  • کد خبر: ۱۶۱۸۱۱
  • ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۹
شعری از محمدکاظم کاظمی برای کارگران افغانستان + ویدئو
محمدکاظم کاظمی سال ۱۳۷۷ شعری را برای کارگران افغانستانی سروده است که تاکنون هم به خوبی شرایط آن‌ها را بیان می‌کند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ محمدکاظم کاظمی در غزلی شرایط کارگران هم وطنش را اینگونه شرح می‌دهد:

دیدمت صبحدم در آخر صف‌، کولۀ سرنوشت در دستت‌
کوله‌باری که بود از آن پدر، و پدر رفت و هِشت‌، در دستت‌

گرچه با آسمان در افتادی تا که طرحی دگر دراندازی‌
باز این فالگیر آبله‌رو طالعت را نوشت در دستت‌

بس که با سنگ و گچ عجین گشته‌، تکه‌چوبی در آستین گشته‌
بس که با خاک و گِل به‌سر برده‌، می‌توان سبزه کشت در دستت‌

شب می‌افتد و می‌رسی از راه با غروری نگفتنی در چشم‌
یک سبد نان تازه در بغلت و کلید بهشت در دستت‌

کاش می‌شد ببینمت روزی پشتِ میزی که از پدر نرسید
و کتابی که کس نگفته در آن قصّۀ سنگ و خشت‌، در دستت‌

بازی‌ات را کسی به‌هم نزند، دفترت را کسی قلم نزند
و تو با اختیار خط بکشی‌، خطّ یک سرنوشت‌، در دستت‌

اینجا ببینید:

منبع ویدئو: آرامدیا
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->